Monday, March 23, 2009

یک روز با همین دستام خفه ات می‌کنم لجن


اگه دانشجوی معماری باشی‌ خوب می‌‌فهمی‌ که "کمک" چه مفهوم دوست داشتنی‌ای یه. وقتی‌ شب تحویل پروژه کارت عقبه و خسته ای، یهو دوستات میان کمکت کنن، اون وقت که می‌‌فهمی‌ که کمک چه مفهوم انسان دوستانه‌ای یه.

به همین منوال، من در کارهای خونه به راحتی‌ به عیال "کمک" می‌کنم؛ اما یک چیز خیلی‌ عجیبیه..

من گاهی‌ خونه رو جارو می‌کنم، گاهی‌ زمینها رو می‌‌شورم، دستشویی‌ رو می‌‌شورم، آیینه رو گرد گیری می‌کنم، گاهی‌(خیلی‌ کم) ظرفها رو می‌‌شورم، شیشه‌ها رو می‌‌شورم، غذا می‌‌پزم، میز رو می‌‌چینم، میز رو جمع می‌کنم، رو تختی رو مرتب می‌کنم، توی یخچال رو مرتب می‌کنم و هزار کار دیگه از این قبیل می‌‌کنم. اما یک چیز خیلی‌ عجیبه..

با وجود [تمام این کارها + رفتار شایسته با عیال] در وجودم به روشنی می‌‌دانم که این مرد سالاری لعنتی -که ازش متنفرم- رو به این راحتی‌‌ها نمی‌شه ریشه کن کرد. چیز عجیبه..

مرد سالاریه پنهانم، یهو با اضافه کردن یک کلمه به جمله ام، تمام زحماتم رو نقش بر آب می‌‌کنه یا با یه ریزه کاری‌ای که به حس صورتم اضافه می‌‌کنه مثل صد پتک به جنگ زن میتازد.

از خودم بیزارم. لعنت بر این فرهنگ زن ستیز، لعنت.

اما می‌‌دونم که یک روز با همین دستام خفه ات می‌کنم لجن.


5 comments:

  1. حالا اردوان جان اینقدر خشن برخورد نکن! اونقدرام که فکر میکنی بد نیستش. گاهی هم بزار همونی که قایمش کردی بالا بیاد و عرض اندامی بکنه تا فرصت داشته باشی ببینی چطور کنترل اوضاع رو توی دستت گرفتی و اونطوری که فکر کردی درسته رفتار کردی.
    این جدیت و صداقتت جای تشویق داره. همیشه موفق باشی.

    ReplyDelete
  2. از نظرت خیلی‌ خوشم اومد. اما بیشتر برام جالب بود که یک زن این حرفو می‌زنه. میدونی‌ نیلوفر، اون کنترلی خوبه در دست آدم باشه، که از بابت بزرگمنشی ا‌ت به طرفت بیاد نه از روی قلدری......هر چند باید اعتراف کنم که -تقریبا همهٔ- زنها بدون وجود مردسالاری، شروع به پیچوندن وظایف خود میکنند! حیف! نمی‌دونم فقط زنهای ایرانی‌ اینطور هستند یا...

    ReplyDelete
  3. منظورم بیشتر اين بود که خوبه آدم يه وقتايی فرصتی داشته باشه تا بتونه بين من بيرونی و من درونيش مقايسه ای انجام بده. مثلا فرض کنیم من ذاتا آدم ترسويی هستم اما هميشه سعی ميکنم شجاعانه با مسائل برخورد کنم. حالا اينکه يه وقتايی دوباره احساس ترس کنم خیلی هم بد نیست، چون تازه توی همچین مواقعی هستش که متوجه ميشم که در بقيه مواقع چقدر خوب تونستم ترسم رو مهار کنم و اختيار خودم رو به دست بگيرم.
    به هر حال بازم فکر نميکنم قرار باشه ما همه بديهامون رو پنهون کنيم و يا اونها رو نابود کنيم

    ReplyDelete
  4. یه چیز دیگه: در مورد مرد سالاری، از ديد من زنهای ايرانی واقعا خيلی انعطاف به خرج ميدن که تحملش ميکنن. اينجا که مردها مدتهاست ديگه نميدونن مردسالاری يعنی چی و کارها هم اتفاقا خیلی خوب پیش میره!
    يه سئوالی هم داشتم که اگه دوست داشتی فقط توی دلت جواب بده: برای خود تو کدوم حالت رضايت بخش تره؟! وقتی که بدونی خانمی از با احساس ضعف و ناتوانی و از روی ترس ازت اطاعت میکنه يا وقتی که بدونی خانمی در عین قدرت و توانایی به خاطر خودت و علاقه و احترامی که برات قائله به حرفت گوش میکنه؟!

    ReplyDelete
  5. مرسی از نظرت. جواب سوالت کاملا واضحه. منم منظورم همین بود

    ReplyDelete