چند وقتیه که مبهوت قدرت نفوذ فرهنگ غرب (بطور خاص آمریکا) در فرهنگهای دیگه بودم. جالب اینجاست که نه فقط آمریکا دوست داره دنیا رو به سمت آمریکایی شدن پیش ببره، بلکه انگار مردم دنیا هم از این حرکت راضی هستن. آخه چطور ممکنه؟ آیا ممکنه که مردم متوجه نباشند که بابت این تمایلشون در حال پرداخت بهائ سنگینی هستند؟ به ازای اقتباس هر گوشهای از فرهنگ بیگانه، باید برای همیشه یه گوشه از فرهنگ بومی رو به فراموشی سپرد.
سال به سال و روز به روز به روز حس میکنم که فرهنگ آمریکا به قلب فرهنگهای بومی دنیا نزدیکتر میشه و این بیماری رو مهلک تر از گذشته میکنه. فقط در همین یکی دو سال گذشته شاهد ورود بسیاری از عادت و رسوم آمریکایی بودیم اما امسال چیزی دیدم که قبولش وگهن سخت بود و ندا از عاقبتی غمگین میداد. بسیاری از مغازهها در ایران به مناسبت سال نوی میلادی و کریستمس به شکل خاصی آرایش شده بودند و عجیب تر اینکه در facebook یا orkut میدیدم که مردم ایران برای اولین بار برای هم پیغام تبریک سال نو و تبریک کریستمس گذاشتن. برای دیدن عکسها به اینجا نگاه کنید.
عکسها فوق العاده اند! اما در پس این زیبایی یه غصهٔ پنهانی وجود داره و اون همه گیر شدن فرهنگ غرب در همه جای دنیاست. همه چیز و متاسفانه همهٔ فرهنگهای غنی تحت تاثیر تبلیغات و فرهنگ “آمریکایی شدن” به شتاب در حرکت هستند و این ما هستیم که با چشمان بسته نقش اسبهایی رو بازی میکنیم که مرکب “تهاجم فرهنگی” رو پیش میبریم.
کریستمس یه عید زیبا و بسیار قابل احترامه. برای هموطنهای عزیز مسیحیمون بر پا داشتنش بسیار زیبا و واجب هم هست. اما نه برای سایرین به طوری که کم کم تبدیل به فرهنگ غالب مردم و غربزدگی بشه.
امروز متاسفانه خیلیها توی ایران (و همه جای دنیا) مناسبتهایی رو جشن میگیرن که مال خودشون نیست: ولنتاین دی، هالوین در کودکستانهای ایران، و کم کم تنکس گیوینگ دی. من مخلأف این نیستم که خوبی فرهنگهای مختلف در هم جذب بشن اما چرا فقط خوبی فرهنگ آمریکاست که این روزا همه جای دنیا مطرحه؟ ناراحت کننده اینه که به عنوان مثال ما در فرهنگ ایرانیه خودمون هم روز عشق داریم و هم روز تنکس گیوینگ و هم به نویی هالوین (مراسم سیاه بازی و قاشق زنی نزدیکی عید نوروز) اما هیچکدوم از اینها رو به جا عا میاوریم و چسبیدیم به نسخهٔ آمریکایی همه چیز.
امیدوارم در پس انجام دادن هر کاری همیشه کمی تامل کنیم و بخصوص بچهها رو در کنار این مراسم واقعا زیبا آشناتر کنیم به فرهنگهای بومی خودمون.
امیدوارم سال ۲۰۰۹ میلادی برای همون ساله پر باری باشه، بخصوص برای هم وطنهای مسیحی که گلی به گلستان ایران زمین هستند و به بودنشن مفتخریم.
سلام اردوان عزیز
ReplyDeleteمن دیدم به وبلاگ من لینک دادی، اومدم ببینم ماجرا چیه. من کاملا بهت حق میدم. خودم از اینکه فرهنگ غربی و رسم و رسومات نو ظهور اونا داره جای رسوم قدیمی و باستانی و زیبای ما رو میگیره خیلی نگرانم. ازت هم خیلی ممنونم که اعتراضت رو ابراز کردی. فقط اومدم توضیحی در مورد عکسهایی که گرفتم بدم. اون عکسها رو از فروشگاه های مخصوص ارمنی ها که این قبیل لوازم کریسمس رو برای اونا میفروشند گرفتم. یک راسته ایه در خیابان میرزای شیرازی که مرکز خرید مسیحی هاست. ولی ایرانی های علاقه مند هم توشون برای تماشا پیدا میشد. اما درسته که بعضی از مغازه ها درخت کریسمس رو میذاشتند توی ویترین یا فروشگاه برای جلب توجه! واقعا ناراحت شدم. موفق و پاینده باشی
Thanks for your comment dear and again the photographs are beautiful.
ReplyDeleteراستش من جور ديگه اي فكر مي كنم و از زاويه ديگه اي اين مطلب رو مي بينم.:
ReplyDelete1- يه مثال مي زنم: لباس سنتي ايرانيها چي هست؟ آيا كسي الان با اون لباس مياد بيرون؟ حالا به نظرم اين مراسمي كه اسمش رو مياري مثل سياه بازي و قاشق زني كه مثل 1000 سال پيش اجرا مي شه نه برا من نه برا خيلي از ايرانيهاي ديگه جذابيت نداره
2- يه ضرب المثل هست كه اگه موفق باشي هميشه خوب به نظر مياي اما اگه خوب باشي هميشه موفق به نظر نمياي. من اين رو قبول ندارم اما مي دونم كه موفق بودن هميشه خيلي چيزا رو به طرف خودش جذب مي كنه. الانم موفق بودن آمريكا مردم ديگه رو به طرفش جذب مي كنه و اين طبيعي هست.
3- تاريخ نشون داده كه فرهنگ قوم حاكم مي تونه موفق باشه حتي اگه هيچ تلاشي براي موفقيتش نكنه. نگاه كن به سيل كلمه هاي مغولي و تركي توي فارسي. به تاثير فرهنگ عربي از 1300 سال پيش و ......
4- توي ايران مردم دنبال يه بهانه كوچيك هستن براي شادي.. يه بهانه خيلي خيلي كوچيك: شور انتخابات، فوتبال، عيد، سريال مهران مديري و .... حالا كريسمس و ولنتاين و... هم از اين دست هست. وسط زمستون و اوج سرما اگه يه عيد باشه يخي هوا رو مي گيره...
5- يه نكته ديگه اين عيدها اينه كه از قبل يه همچين چيزي بوده تو هر فرهنگي و حالا كه جهاني و از نوع آپ ديت داره مياد مورد استقبال قرار مي گيره. مثل فرمانده اي كه همه قبائل رو متحد مي كنه...
6- راستش من عيد كريسمس رو از نظر زماني تحسين مي كنم. چون عيد نوروز عيد طبيعت هست و هر موجود زنده اي ناخودآگاه و از درون با اون ارتباط برقرا مي كنه. اما عيد كريسمس توي وسط زمستون تو اوج سرما يه انرژي و روح تازه از بيرون مي دمه و در واقع يه جور رزونانس يا واداشت خارجي هست.
7- راستش با اون حرفي كه گفتي ورود هر چيز جديد از فرهنگ بيگانه يه چيز از فرهنگ ما رو از بين مي بره موافق نيستم. لزوما اينطوري نيست و خيلي مي تونه متفاوت باشه. مثلا به موسيقي ونجليس نگاه كن كه تم هاي يوناني رو به سبكي جديد بازنوازي كرده خيلي هم قشنگ شده. به نظرم چنين كاري براي موسيقي سنتي ما هم مي تونه يه جور آپ گريد باشه و يه دريچه جديد باشه نه اينكه از بين برنده باشه. تو اين زمينه خيلي كم كار شده متاسفانه و اگرچه براي شروع خوبه اما كافي نيست.
8- در آخر بايد بگم كه به هر حال هر چيزي به طور كلي سير تدريجي و طبيعي رو ميره و نيازهاي طبيعي رو برآورده مي كنه. اگه يه چيزي به صورت ناگهاني و انقلابي فراگير مي شه و اثر مي كنه به خاطر اينه كه نيازش از مدتها قبل بوده و به آستانه رسيده و حالا سرازير شده....
موفق باشي